صندوقچه خاطرات

زنبور

1394/5/17 13:02
نویسنده : پري ناز
61 بازدید
اشتراک گذاری

امروز طاها پسر همسایه طبقه دوم  يك زنبور را

وارد شيشه كرد بعد مامانش به او گفت:

ان زنبور را ازاد كن بعد

مامانش رفت تابه بچه کوچکش سر بزنه  حالا ما بچه ها مونده بوديم با زنبور

ما هم از زنبور مي ترسيم چو نيش ميزند براي همين مجبور شديم از ديگران كمك بگيريم

و ابروم مون رفت چون  وقتي خالم در شیشه را باز كرد زنبور بدون اینکه کسی را نیش بزنه فرار کرد

خجالت
 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

آتنا
19 مرداد 94 14:27
به منم سر بزن سارا
مامان
30 مرداد 94 9:14
قربونت برم .